۱۳۸۷ آذر ۲۵, دوشنبه

جوایز بین‌المللی مخملباف‌ها به ۱۰۰ رسید

جایزه جشنواره‌ بین‌المللی «وزول» فرانسه، صدمین جایزه بین‌المللی است که خانواده مخملباف دریافت می‌کنند.

جایزه صدم این خانواده قرار است دهم فوریه (بهمن‌ماه) طی مراسمی به محسن مخملباف اهداء شود.

مسئولان این جشنواره اعلام کرده‌‌اند که جایزه «دوچرخه طلایی» به خاطر ساخت فیلم‌های انسانی به آقای مخملباف تعلق گرفته است.

بر اساس اعلام «خانه فیلم مخملباف»، از بین سه جشنواره برتر جهان، خانواده مخملباف (چهار جایزه از جشنواره کن)، (۱۰ جایزه از جشنواره ونیز) و (سه جایزه از جشنواره برلین) دریافت کرده‌اند.

این جوایز از سوی ۲۴ کشور از جمله فرانسه، بریتانیا، آمریکا، ایتالیا و اسپانیا به خانواده مخملباف اهداء شده است.


فیلم «سفر به قندهار» مخلباف از سوی مجله تایمز به عنوان یکی از ۱۰۰ فیلم تاریخ سینمای جهان و فیلم «گبه» به عنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر دهه نود انتخاب شده‌اند.

به نوشته ایسنا، صدمین جایزه مخملباف‌ها طبق سنت همیشگی این خانواده، به موزه سینمای ایران اهداء خواهد شد.

محسن مخملباف پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بیش از چهار سال را به خاطر فعالیت‌های سیاسی، در زندان گذراند.

وی در حال حاضر به همراه همسرش؛ مرضیه مشکینی و فرزندانش، سمیرا، حنا و میثم، در خارج از ایران زندگی می‌کند.

نمایش برخی از فیلم‌های وی هم‌چون «سکس و فلسفه»، «تست دموکراسی»، «نوبت عاشقی» در ایران ممنوع است.

----------- منبع : رادیو زمانه

۱۳۸۷ آذر ۲۴, یکشنبه

راوی

این روزها مثل یک قطره، خشک شده‌ام پشت پنجره‌ی خیال و کلماتی را زمزمه می‌کنم که در حرارت دهان ذوب می‌شوند و می‌روند به سوی تهی. انگار که اصلن نبوده اند. درست مثل روایت داستانی تاریک که در دهشت شب نفس می‌کشد و تنها تسلای آرامی بخشش همان صدای بریده بریده‌ی نفس‌هاست در این هجوم تنهایی.
جدی جدی پیر شد این حوصله‌ی وامانده.

۱۳۸۷ آذر ۲۳, شنبه

سفر


...

اتاق خلوت پاكی است.

برای فكر، چه ابعاد ساده‌ای دارد!

دلم عجيب گرفته است.

خيال خواب ندارم.


كنار پنجره رفت

و روي صندلی نرم پارچه ای

نشست: هنوز در سفرم.

خيال می‌كنم

در آب‌های جهان قايقی است

و من - مسافر قايق - هزارها سال است

سرود زنده‌ی دريانورد‌های كهن را

به گوش روزنه‌های فصول می‌خوانم

و پيش می رانم


مرا سفر به كجا می‌برد؟

كجا نشان قدم نا تمام خواهد ماند

و بند كفش به انگشت‌های نرم فراغت

گشوده خواهد شد؟

كجاست جای رسيدن، و پهن كردن يك فرش

و بی خيال نشستن

و گوش دادن به

صداي شستن يك ظرف زير شير مجاور؟


و در كدام بهار

درنگ خواهی كرد

و سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد؟


شراب بايد خورد

و در جوانی يك سايه راه بايد رفت،

همين.

...

***


شعر : سهراب سپهري - زمزمه : خسرو شكيبايي