۱۳۸۷ آبان ۵, یکشنبه

خواهرخوانده‌ی اصفهان در آلمان

خواهرخوانده‌ی اصفهان در آلمان

نسیم محمدی: شهر فرایبورگ را شاید خیلی‌ها نشناسند. اما شهر اصفهان را همه‌ی ما به خوبی می‌شناسیم، حتی به دلیل ثبت آثار تاریخی این شهر مانند «میدان نقش جهان» در یونسکو، بسیاری از مردم دنیا نیز با این شهر آشنایی کامل دارند و یا حتی به آن سفر کرده‌اند. اما هنگامی که از اعلام خواهر‌ خواندگی شهر فرایبورگ و اصفهان حرفی به میان می‌آید، با چشمانی متعجب روبه‌رو می‌شوی که نشان از بی‌اطلاعی دارند...

ادامه مطلب در رادیو زمانه

لینک در بالاترین

۱۳۸۷ آبان ۲, پنجشنبه

صدا کن مرا

صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه‌ی آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید

در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم ترا پیش‌بینی نمی‌کرد
و خاصیت عشق این است
کسی نیست
بیا زندگی را بدزدیم آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم
بیا زودتر چیزها را ببینیم

ببین عقربک‌های فواره در صفحه‌ی ساعت حوض
زمان را به گردی بدل می‌کنند
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی‌ام
بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را
مرا گرم کن

و یک بار هم در بیابان کاشان هوا ابر شد
و باران تندی گرفت
و سردم شد آن وقت در پشت یک سنگ
اجاق شقایق مرا گرم کرد
در این کوچه‌هایی که تاریک هستند
من از حاصل ضرب تردید و کبریت می‌ترسم
من از سطح سیمانی قرن می‌ترسم

بیا تا نترسم من از شهرهایی که خاک سیاشان چراگاه جرثقیل است
مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد
مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات
اگر کاشف معدن صبح آمد صدا کن مرا
و من در طلوع گل یاسی از پشت انگشت‌های تو بیدار خواهم شد
و آن وقت حکایت کن از بمب‌هایی که من خواب بودم و افتاد
حکایت کن از گونه‌هایی که من خواب بودم و تر شد
بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند
در آن گیر و داری که چرخ زره پوش از روی رویای کودک گذر داشت
قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست
بگو در بنادر چه اجناس معصومی از راه وارد شد
چه علمی به موسیقی مثبت بوی باروت پی برد
چه ادراکی از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراوید

و آن وقت من مثل ایمانی از تابش استوا گرم
ترا در سر آغاز یک باغ خواهم نشانید

سهراب سپهری - زمزمه: خسرو شکیبایی

۱۳۸۷ مهر ۳۰, سه‌شنبه

Hunger's global hotspots



Chad

• A budget revision to extend PRRO 10510 through March 2009, with additional resources, has been approved. This will allow WFP to design a new project for 15 months starting in April 2009.

• The request for an early budget release for EMOP 10559.1 has been granted to allow WFP to receive donor contributions. Through this EMOP, WFP will provide assistance to 250,000 Sudanese refugees, 185,000 IDPs and over 150,000 host populations in eastern Chad. The project also makes a contingency provision for 43,000 individuals.
[Back To Top]

DRC

• WFP is taking all necessary steps for a rapid deployment in Dungu with an air bridge that will ensure humanitarian aid is distributed rapidly to people attacked by LRA rebels while road convoys from Uganda and through south Sudan are being arranged.

• Severe pipeline breaks continue as well as the prioritization and ration cuts for some beneficiaries and activities.


Ethiopia

• On 4th October, the Ministry of Trade and Industry increased the fuel price from 9.65 ETB to 10.15 ETB per litre, raising the price above one US dollar for the first time. The new tariff has been introduced to reduce Government’s subsidy on oil in favour of a subsidy on food. A rise in transport fares and prices of other commodities – food included – is expected in the weeks to come.


Kenya

• During September, the refugee operation reported a total 1,000 new arrivals at the Dadaab camp.

• 15,000 mt maize arrived in Mombasa last week and will be distributed to the EMOP operations. Uplift from Mombasa is however stretched due to non-availability of trucks for WFP Kenya owing to competing cargo to other destinations.

• With the onset of the rains, it is expected that accessibility of roads especially for the arid districts may deteriorate, which would further hamper distribution activities.


Sudan

• WFP started emergency food ration distributions for returnee households in six villages in Kurmuk, Blue Nile State, who have been affected by severe floods experienced in the state. Reuters had earlier reported the deaths of 69 children due to sickness. This is yet to be confirmed. WFP and other agencies have launched rapid assessments in affected locations. However, accessibility is a major concern with continuing rains and increasing river levels, which have made road passage difficult. The humanitarian community has mobilised tractor trailers and helicopters to improve access.

• UNHCR has confirmed reports of approximately 1,200 Congolese refugees in Yambio county, in Western Equatoria State which borders the Democratic Republic of Congo. These groups were fleeing armed attacks, from groups believed to be the Lords Resistance Army from Uganda. OCHA estimates that as many as 10,000 refugees from Congo and a further 30,000 southern Sudanese internally displaced people (IDP) and vulnerable residents could potentially result from rebel activity in these border areas. WFP and other agencies have initiated emergency assistance to 1,200 refugees, and are preparing contingency plans to support an increased caseload, should the need arise.

• WFP plans to resume airlifts of food (1,116 mt) in support of Gogrial IDPs following the recommendation of a rapid food assessment that found a precarious food security situation in the county. Poor road access, caused by heavy rains and floods, has made airlifts the only option for food deliveries

۱۳۸۷ مهر ۲۱, یکشنبه

کوتوله پروری

یکی از این قبایلی که دیگر اسمش هم در خاطرم نمانده اعتقاد داشت با هر عکسی که از کسی گرفته می شود، بخشی از روح آن بدبخت هم از جسمش جدا می شود. این هم لابد یکی از آن هزاران گل واژه‌ای! است که ذهن و فکر بشریت را در همه‌ی تاریخ به طویله‌ی حماقت میخ کرده و کذب و صدق آن باشد به پای همان قبیله و همه‌ی جوامع‌ای ‌ که هنوز قبیله‌ای فکر می کنند.
با این حال باور کردن این موضوع چندان دشوار نیست که بیشتر ما به نحوی در حال غارت شدن هستیم و هر روز بخشی از روح و هویت و اندیشه و غرور و هزار کوفت و زهرمار دیگرمان، اند اندک در حال تحلیل رفتن است و هر چه هم چرتکه می‌اندازیم تا کم و کسری‌هایمان را به نحوی توجیه کنیم، کار از قبل هم خراب‌تر می‌شود. بعد هم با یکسری مزخرفات، آنقدر خودمان را بزک می‌کنیم تا جماعت، حسابی کف بِر شوند. هی برایمان دست بزنند و هورا بکشند. یک مشت جماعت احمق تر از خودمان که خیلی‌ها آن را مردم! خطاب می‌کنند.
از طرفی ندای آزادی‌خواهی و دموکراسی و وطن‌خواهی و صلح دوستی و چه و چه و چه و از طرفی دیگر پوک و پوچ برای جبران مافات، شده ایم قاتل آسایش دیگری و در عمل از درک و رعایت همان تعاملات انسانی قبیله ‌ای هم عاجزیم.
یا همیشه به دنبال یک قهرمان هستیم و یا دوست داریم خودمان را جای قهرمان‌ها جا بزنیم. نتیجه هم که مثل روز روشن است. تا چشم کار می کند این مملکت پر از کوتوله شده، از همه جنس و رقم، که هم دایه‌دار دار و ندارمان شده‌اند و هم ارث پدر طلب دارند.
کوتوله‌ی ادبی، کوتوله‌ی سیاسی، کوتوله‌ی مذهبی، روزنامه‌نگار کوتوله، شاعر کوتوله، دولت‌مردان کوتوله و الی آخر...
گمان می‌كنم دشواری پذیرش یک فاجعه از حقیر بودن علت آن نشات می‌گیرد.

۱۳۸۷ مهر ۱۰, چهارشنبه

من و خود و شاهد

من گفت: می‌روم جلوی آینه تا به خود نگاه کنم. / خود، حوصله‌ی دیدن من را نداشت. / شاهد، ساکت نشسته بود.
من گفت: شاید تقصیر این گودی مزخرفی است که چشم هایم در آن چال شده. / خود، پوزخندی زد و به دل نگرفت. / شاهد، همچنان ساکت نشسته بود.
من گفت: باید بیشتر اسرار می‌کردم. / خود، از این همه اسرار نفسش بریده بود./ شاهد، می‌دانست که نیاز غرور آدمی را به باد می‌دهد.
من گفت: ای کاش نمی‌گفت، ای کاش اینبار چیزی نمی گفت. / خود، همیشه دلش می‌خواست بداند، بشنود. / شاهد، می دانست که دانستن اندوه آدمی را زیاد می‌کند.
من گفت: همیشه دوستش داشتم./ خود، دوست داشت کمی هم دوستش داشته باشند./ شاهد، می‌دانست که گاه آدم ها در فهم ساده ترین چیزها اشتباه می کنند.
من گفت: می ترسم، از فردا می ترسم. / خود، تصور فردا برایش ناممکن شده بود. / شاهد، می‌دانست که گاه زمان تلخ می‌شود، خمیازه می‌کشد و حوصله در کج و پیچ فاصله آب می شود.
من گفت: چرا دوباره من؟ / خود، گیج چیزهای عبوسی بود که ترس‌ و تردید‌هایش را مضاعف می‌کرد. / شاهد، می‌دانست که بعضی سوال‌ها روح آدمی را می بلعد و هیچ پاسخی، باور از دست رفته را درمان نمی‌کند...